لابد برای شما هم پیش آمدهکه به منزل دوستی زنگ بزنید و از آنطرف سیم، پیام گیر یا پاسخگوی اتوماتیک برایتانیک قطعه موسیقی بنوازد و یا شعری را زمزمه کند و سپس از شما بخواهد که پیام وشماره تلفن خود را بگذارید. بین ایرانیان با ذوق، هستند کسانی که بجای دو کلمه خشکو خالی، عدم حضور خود را با کلام منظوم در تلفن اعلام میکنند.
یکی از همین جماعت از دوستخود که شاعری طنزپرداز است درخواست کرده بود برایش یک دوبیتی بسازد تا روی دستگاهپیغام گیر ضبط کند، ایشان هم این شعر را ساختند:
شرمنده از آنمکه نباشم به سرایم / تا با تو سلامی و علیکی بنمایم
گر لطف کنینمره و پیغام گذاری / پاسخ دهم ای دوست به محضی که بیایم
اما کار به همینجا خاتمهپیدا نمی کند. درخواست دوست، راهنمای ذهن شاعر میشود که سری بزند به خانه شعرایپیشین و بیاندیشد که اگر حافظ و خیام و فردوسی و دیگران در عصر "انسورماشین" زندگی میکردند، چه کلامی روی دستگاه تلفن خود می گذاشتند.و این استحاصل آن تفرس:
در منزل حافظ:
رفته امبیرون من از کاشانه خود غم مخور / تا مگر بینم رخ جانانه خود غم مخور
بشنوی پاسخزحافظ گر که بگذاری پیام / آن زمان کو بازگردد خانه خود غم مخور
در منزل سعدی:
از آواز دل انگیز تو مستم /نباشم خانه و شرمنده استم
به پیغام توخواهم گفت پاسخ / فلک گر فرصتی دادی به دستم
در منزل خیام:
این چرخ فلک عمر مرا داد بهباد / ممنون توام که کرده ای از من یاد
رفتم سر کوچهمنزل کوزه فروش / آیم چو به خانه پاسخت خواهم داد
در منزل فردوسی:
نمی باشم امروز اندر سرای /که رسم ادب را بیارم بجای
به پیغامت ایدوست گویم جواب / چو فردا برآید بلند آفتاب
در منزل مولانا:
بهر سماع از خانه ام رفتمبرون رقصان شوم / شوری برانگیزم به پا خندان شوم شادان شوم
می گو به منپیغام خود هم نمره و هم نام خود / فردا تو را پاسخ دهم جان تو را قربان شوم
در منزل منوچهری دامغانی:
از شرمبه رنگ باده باشد رویم / در خانه نباشم که سلامی گویم
بگذاری اگرپیام پاسخ دهمت / زان پیش که همچو برف گردد مویم
در منزل باباطاهرعریان:
تیلیفون کِرده ای جانمفدایت / الهی مو به قربونِ صدایت
چو از صحرابیایم نازنینم / فرستم پاسخی از دل برایت
نظرات شما عزیزان: